گاه گدار

... نوشته های گاه و بی گاه یک دیوانه

گاه گدار

... نوشته های گاه و بی گاه یک دیوانه

گاه گدار

آشفته تر از آنم که می بینی ...

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
  • ۰۱ بهمن ۹۳ ، ۰۹:۲۰
    دو

۷ مطلب در دی ۱۳۹۲ ثبت شده است


تو از اهالی بارانی

من تو را با شبنم و گل شناختم
آنجا که سپیده ی صبح بود و صدای آب
دل بی قرار من پی لبخند ماه رفته بود که تو را دید و عاشق شد
یادت هست آن هم شاخه ی دوستی و محبت
آن همه ستاره باران لبخند ها و بوسه ها
آن همه اشک های با هم ، برای هم ...
حالا پس از آن همه هم سفره ای و همسفری
دست وحشی زمانه 
 مرا کنار همین سیاه نوشته های بی تاب نشانده
کنار همین کلمات باران خورده
 تا باز 
از تو و برای تو بنویسم
مثل همیشه ...
و باز هم حکایت دوری و این غم ماندگار 
نمی دانم ...
شاید تمام سهم من از زندگی همین باشد
چه می دانی ...
حتما این دوری خود خواسته ی جبری
 بیشتر به تن خسته ی من می آید ...
Hossein
۳۰ دی ۹۲ ، ۲۳:۲۸ ۰ نظر

عشق یعنی بمیری از فراغش

عشق یعنی بخوابی با خاطراتش
هر نفس آتش بشی با هر نبودش
شعله ور باشی همچو شمعی در وجودش
عشق یعنی من بدون تو نمی تونم بمونم
عشق یعنی در نبودت کم میآرم
عشق یعنی تو ، تو که در من هستی جاوید
عشق یعنی دلم تنگ نگات ، بی تو نومید
عشق یعنی خوشبختی تو
عشق یعنی هر نفس بوی موهاتو
عشق یعنی من نباشم سد راهت
عشق یعنی از من نبینی هیچ آسیب
عشق یعنی تو ، ای ماه هستی
عشق یعنی رها باشم منم در خاطراتت
عشق یعنی نگاه گرم و گیرا
عشق یعنی دلبریت ، لب دریا
عشق یعنی من در تمنای وصالت
عشق یعنی بگذری از دار و ندارت
عشق یعنی هوای تو خوب حالا
عشق یعنی دوری از من ای تو همراه
عشق یعنی بگذرم از تو بری تا خوب باشی
عشق یعنی بمانم بی تو در دام بلایا
عشق یعنی طعم لحظه های با تو
عشق یعنی در دلم شوریست بی تو
عشق یعنی شر من از تو محفوظ
عشق یعنی تو رها باشی ، رها باشی به هرجا
...
Hossein
۲۵ دی ۹۲ ، ۱۳:۲۱ ۰ نظر

واسه حال من خسته

چی از دیوونگی بهتر
همه میگن که دیوونست
آره ، این آخرین چاره ست
همه آدمهای تو دنیا
شدن صف تا که بشکونن
نگاهی که مونده بود خیره
به چشمها و دل و دستت
توی یه شب بارونی
که برگ بود و بارون هم
برای زنده موندن یک گل
چشامو بستم و رفتم
یه دنیا بغض توی حرفام
یه دنیا اشک پای این راه
کجایی ای غزل بانو
که بی تو درد توی دردام
هوا سرد و گلو گیر
از وقتی پای این راهم
دارم یخ میزنم بی تو
دلم هوای تو رو کم داره
عزیز دلنشین من
تا ابد جای تو در سینه ست
ولی راحت بگم دیگه
توی راهم ، دارم میرم
توی راهی که تو نیستی
دلم تاریک و مبهوت
فقط دلم قرصه که دور از من
هوای میخونه باهاته
هنوز میخندی و زیبا
هنوز هم مست بوی تو
تموم باغ و میخونه وصحرا
آره عاشق شدن سخت
تو این دنیای خودخواهی
تو این دنیای ظلمانی
همون بهتر که دور از من
تو آروم تر باشی هرجا
منم اینجا ، بدون تو
چشام اشک و چشام خون
...
Hossein
۲۲ دی ۹۲ ، ۲۰:۲۴ ۰ نظر

عزیزم آروم جونی

تو خود رنگین کمونی
مثل لبخند ستاره
تو دل شبها میشینی
میون تمام گلها
تو تموم آسمونها
عشق من تک تو عالم
گل من تک تو دنیا
عزیزم آروم جونی
تو خود رنگین کمونی
مثل لبخند ستاره
تو دل شبها میشینی
واسه لبخند نگاهش
میشه مرد و زنده تر شد
واسه دوست داشتنش هر روز
عاشق و دیوونه تر شد
عطر و بوی گلم هر روز
توی هر لحظه باهامه
مستم میکنه هر وقت
طعمش به لب میشینه
عزیزم آروم جونی
تو خود رنگین کمونی
مثل لبخند ستاره
تو دل شبها میشینی
عشق تو هر روز و هر روز
بیشتر از روزای قبل 
دل من در تاب و تب تو
هر روز هر شب بی قرار
عزیزم آروم جونی
تو خود رنگین کمونی
مثل لبخند ستاره
تو دل شبها میشینی
Hossein
۱۹ دی ۹۲ ، ۱۸:۳۴ ۱ نظر

شب از نیمه گذشته

باز هم بی خواب چشمام
برای داشتن نگاهت
دلم باز قصه میبافه
قصه ی ماه و ستاره
قصه ی جنگل و بارون
شروع رنگین کمونی، پس بارش
یک باران
روزگار بی تو،ابری
 همراه مه صبحگاهی
دیدنت گلم آرزوم شد
وقتی تو غبارا رفتی
بذار باز هم بنویسم
از قصه ای که شده غصه
از بهاری که خزون شد
گاهی ابری،گاهی بارون
حالا دوستت دارمهامو
توی گنجه جا میذارم
تو که نیسای به کی بگم باز
که واسه ی چشماش میمیرم
حرف و حدیثا که زیاده
پر قصه های سر به مهر و
پر دردای نگفتست
هرجا هستی خوب و خوش
باش
نگو این قصه دروغه
عاقبت یه روز می فهمی
کلاغه رسید به خونه...
Hossein
۰۵ دی ۹۲ ، ۱۳:۲۴ ۱ نظر

من بودم و تو

قصه اینجوری شروع شد
من بودم و تو
دیوونه بازی های من اینجا
شروع شد 
من بودم و تو
رفتی و راهی شدی به
خاطراتم....
حالا دلم گرفته
واسه چشمایی خشک شد و 
نبارید
حالا دلم گرفته 
واسه بارونی که تو دلم مرد
حالا دلم کرفته 
واسه خورشیدی که پشت ابرا 
موند و نتابید
میگن دوستت ندارم
دروغه به خدا، همش حرف و 
حدیثه
میگن میخوای بری تو
خرابم عزیزم،خرابترم کن
همه میگن دیوونم
آره گلم،بهارم،دوریت منو
دیوونه کرده
میگن چشمام رو بستم
آخه تویی تمام چشم و چراغ
این دل من
حالا دلم گرفته.....
Hossein
۰۱ دی ۹۲ ، ۱۲:۲۳ ۰ نظر

یه حرفایی هست که هرچی بگی هیچکس نمیفهمه جز خودت

حتی کلام و نوشته ها هم کمک نمیکنن
آره عزیزم 
دلم برات خیلی تنگ شده
...
Hossein
۰۱ دی ۹۲ ، ۰۰:۰۲ ۲ نظر