گاه گدار

... نوشته های گاه و بی گاه یک دیوانه

گاه گدار

... نوشته های گاه و بی گاه یک دیوانه

گاه گدار

آشفته تر از آنم که می بینی ...

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
  • ۰۱ بهمن ۹۳ ، ۰۹:۲۰
    دو

۱۰ مطلب با موضوع «دیگر» ثبت شده است


تن های هرزه را سنگسار می کنند غافل از آنکه شهر پر از فاحشه های مغزی است

و کسی نمی داند که مغزهای هرزه ، ویرانگر ترند تا تن های هرزه
"فروغ فرخزاد"
Hossein
۰۴ خرداد ۹۳ ، ۱۳:۲۵ ۰ نظر

اینجا را با دقت و وسواس زیاد بخونید ...

Hossein
۰۵ اسفند ۹۲ ، ۱۷:۱۲ ۰ نظر

تقدیم می شود از آلبوم جدید حمید عسگری ...

با گوش جان بشنوید ، آهنگ دلم را از اینجا

...

همین که یک نفر از دور ، لباسش رنگ تو باشه

همین که تو مسیر من ، یه گلفروشی پیدا شه

بازم یاد تو می افـــــــتم

همین که عصر یک جمعه ، آدم تو خونه تنها شه

همین که یک نفر اسمش شبیه اسم تو باشه

بازم یاد تو می افـــــــتم

با آهنگی که دوست داشتی، تموم کافه ها بازن

تموم شهر همدستن منو یاد تو بندازن

...

 

Hossein
۲۸ بهمن ۹۲ ، ۱۶:۰۵ ۰ نظر
 

صبح برای گرفتن پاکت یادداشت های پارسا سراغ سایه می روم.در آپارتمان را که باز می کند از دیدن ام کمی تعجب می کند. به داخل دعوت ام نمی کند. می گویم برای گرفتن یادداشت های پارسا آمده ام . داخل آپارتمان می رود و دقیقه ای بعد با پاکت بزرگی می آید. مثل غریبه ها پاکت را به دست ام می دهد و منتظر می ماند تا گورم را گم کنم. می خواهم حرفی بزنم اما هر چه دنبال کلمات می گردم چیزی به دهن ام نمی آید. میگوید: « سال ها منتظرت موندم. همیشه از پنجره پایین رو نگاه می کردم تا تو بیایی. تلفن ها رو به امید شنیدن صدای تو جواب می دادم. وقتی صدای زنگ در می اومد به هوای دیدن تو در و باز می کردم. من هم مثل هر دختر دیگه ای آرزو داشتم خوش بخت بشم و فکر میکردم با تو خوش بخت می شم اما دوست داشتن با خوش بختی فرق می کنه. یونس تو اگه خداوند رو از بین ما کنار بذاری هر دو ما رو کنار گذاشتی . من یا باید خداوند رو به خاطر تو قربانی کنم و یا به خاطر او از عشق تو بگذرم. من راه دوم رو انتخاب می کنم ، یونس.»چادرش را توی صورتش می کشد و با بغض می گوید : «این سخت ترین کاریه که کسی می تونه در تمام زندگی ش انجام بده...

وای یونس کشتن عشقی به خاطر عشق دیگه خیلی سخته . چرا مرا به اینجا کشوندی ؟ یونس تو حق نداشتی با من این کار رو بکنی . تو حق نداشتی منو عاشق بکنی و بعد همه چیز رو به هم بریزی... 

کاری که تو کردی آدم با مستخدم خونه ش نمی کنه ...

 

پ.ن : برگزیده هایی از کتاب روی ماه خداوند را ببوس از مصطفی مستور

Hossein
۰۴ آذر ۹۲ ، ۱۳:۵۶ ۲ نظر

وقتی آدم یک نفر را دوست داشته باشد بیشتر تنهاست. چون نمی تواند به هیچکس جز به همان آدم بگوید که چه احساسی دارد. و اگر آن آدم کسی باشد که تو را به سکوت تشویق می کند، تنهایی تو کامل می شود ...  

 

 

نوشته ی : عباس معروفی

Hossein
۲۳ مهر ۹۲ ، ۱۳:۲۸ ۱ نظر

دیدی یه جاهایی ، یه شعری یا موسیقی ای میبرتت به اوج ، توی ماشین نشستی و هی صدای پخش رو بلند تر می کنی ، انگار یکی از ته گلوت داره حرفات رو فریاد میزنه ... 

این آلبوم بابایی رو با دکلمه ی پروز پرستویی گوش کنید ، کار ارزشمندیست ...

 

این دل نوشته ها را دوستش دارم

همه ی این کلمات و واژه ها را...که نه!

که تمامی مقصود دلم را...

اهل روزگار بدانند

که من او را دوست میدارم

هنوز عطر نگاه او با من است ...

هنوز آن دستمالی که اتو کشیده کنج رف است

برای من یعنی تمنای او

حتی آن مهری که به کین آمیخته است

هنوز آن گوشه های نایاب دلم

سی بودن با او بی قرار است

هنوز نامش عزیزترین قشنگی هاست

در این اوقات ناخوش دلتنگی ها...

هنوز ، هنوز ...

 

پ.ن : از دکلمه های پرویز پرستویی ، شاعر : محمد علی بهمنی ( گوش کنید )

Hossein
۲۵ تیر ۹۲ ، ۱۶:۰۹ ۱ نظر

 

بعضی موقع ها ، حرف و احساست رو خیلی قبل ها یکی گفته ، یکی مثل فروغ ... 

کنون که آمدیم تا به اوجها

مرا بشوی با شراب موجها

مرا بپیچ در حریر بوسه ات

مرا بخواه در شبان دیرپا

مرا دگر رها مکن

مرا از این ستاره ها جدا مکن

 .

نگاه کن که موم شب براه ما

چگونه قطره قطره آب می شود

صراحی دیدگان من

به لای لای گرم تو

لبالب از شراب خواب می شود

نگاه کن

تو میدمی و آفتاب می شود

 

Hossein
۱۷ بهمن ۹۱ ، ۱۲:۰۰ ۳ نظر

+ ابراز عشق و علاقه از طرف یک زن چجوری میشه فهمید در واقع حقیقی هست یا حقیقی نیست ؟

- همین قدر بگم که هیچی یه روزه یا یه شبه اتفاق نمی افته ؛ نه عشق ، نه نفرت ... ؛ هرچیزی قبلش مهمه و قبلترش و خیلی قبلترش ...

.

.

.

.

+ من اگه میشه فقط می خوام باهات صحبت کنم ، همین ...

- آقا حامد من یک زن شکست خوردم

+ اتفاقاً به همین دلیل ، تجربیات شما ، همین چیزی که امروز به من گفتین ، باعث شد توی گذشته م سرک بکشم

- خوبه ؛ فقط مواظب باش غرق نشی و یک چیز دیگه ...

زخم های آدم سرمایه ست حامد ، سرمایه ت رو با این و اون تقسیم نکن ، داد نکش ، هوار نکش ، آروم و بی سر و صدا همه چیز رو تحمل کن ...

.

.

.

.

+ در و دیوار این خونه داره عذابم میده پریا

- بزار عذابت بده حامد ؛ این تیغ تیزی که به جونت افتاده بزار خراشت بده ، بزار زخمت بزنه ، اونقدر زخمت بزنه تا تیزیش کم بشه 


پ.ن : دیالوگ هایی از فیلم شب یلدا که خیلی دوستش دارم با بازی محمد رضا فروتن و کارگردانی کیومرث پور احمد 

Hossein
۲۹ آذر ۹۱ ، ۱۲:۰۰