گاه گدار

... نوشته های گاه و بی گاه یک دیوانه

گاه گدار

... نوشته های گاه و بی گاه یک دیوانه

گاه گدار

آشفته تر از آنم که می بینی ...

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
  • ۰۱ بهمن ۹۳ ، ۰۹:۲۰
    دو

بغض

شنبه, ۲۱ بهمن ۱۳۹۱، ۰۳:۱۴ ب.ظ

 

چقدر بغض تو صدام گیرِ

چقدر حرف تو گلوم دارم

سکوتی میکنم اما

که دردهامو فراگیرِ

من و چشمان تو هر روز

به هم قول وفا دادیم

شکوفه می زدیم هر وقت

به یاد هم می افتادیم

امّا یک صبح خیلی زود

که آسمان غرق تماشا بود

یکی پیدا شد و دزدید

همه آنچه از تو در من بود

من خالی شده از تو

به هیچ چیزی نمی ارزم

مثل یک برگ خشکیده

که در چنگ باد میرقصه

چقدر بغض تو صدام گیرِ

چقدر حرف تو گلوم دارم

سکوتی میکنم اما

که دردهامو فراگیرِ

۹۱/۱۱/۲۱
Hossein

نظرات  (۲)

سلام قشنگ بود مخصوصا واژه ( شکوفه می زدیم ) . دزدی رو درک نمی کنم شاید برمیگرده به تعبیر و تعریف ما از دزدی . مخصوصا وقتی دزدی از تو نشده . چراکه اگر دزدی او از تو اگر بود الان این شعر نبود .

موفق باشی و امیدوار.

پاسخ:
یک دزدی مثل برادران یوسف از یعقوب ، یه همچین حسی
ممنون
خوب بود . اما حس میکنم قبلیا بهتر بودن . و بعضی جاهاش ایراده ادبی داره
پاسخ:
سعی میکنم بهتر بشه ، مرسی

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی