نماز می خونم
جمعه, ۱ آذر ۱۳۹۲، ۱۱:۴۴ ب.ظ
بعدش می بینی یه چیزی تو زندگیت گم ه
یه چیزهایی دیگه نیست و تو تنها مانده ای ، دردهایی داری عمیق که آن سرش ناپیدا ، که همراهت هست مثل سایه دنبالت ه ، تو را توان مقابله با آن نیست ، دوباره یادت می آید ...
کفش هایت را در می آوری ...
او به تو تنفر یاد نداده ، او به تو نفرین نیاموخته ، او ذات پاکیست که تو در خوشی ها بی خیالش بودی ، فراموشش کردی
آره ...
خودت را گم کرده ای و دنبال گمشده می گردی !؟ ؛ وگرنه او که پیدای پبداست ...
اونجاست که با تمام وجودت سر به خاک می نهی و ...
سبحان الله ، سبحان الله ، سبحان الله ...
۹۲/۰۹/۰۱