گاه گدار

... نوشته های گاه و بی گاه یک دیوانه

گاه گدار

... نوشته های گاه و بی گاه یک دیوانه

گاه گدار

آشفته تر از آنم که می بینی ...

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
  • ۰۱ بهمن ۹۳ ، ۰۹:۲۰
    دو

نقاشی

پنجشنبه, ۲۸ فروردين ۱۳۹۳، ۱۲:۳۹ ب.ظ

بگذار همه مسخره ام کنند اصلا ، چه کار داری شان ، خودم قول می دهم بعد از این همه مریضی و خانه خوابی روزهای بی تو ، یک روز سه پایه ام را بر دارم بیارم بگذارم کنار خیابانی که هر روز تو را می بیند ، جنگلی بکشم از موهای آویزت ، از گندم زار گونه ات و لعل های سرخ لبانت ، آنها را چه کار به این همه زیبایی ...

پای همه ی آن تک نگین هستی دریاچه ایست از رود چشمان من تا قلب تو
به جان هر چه که می پرستی ، خودم هر شب آبیاری شان می کنم ، خیالت را میگویم ، که هر روز تازه تر و جوان تر در خواب های نصف نیمه ام جولان می دهند . 
نقاشی ام هدیه ایست به تو ، فقط بگذار بلند شم از این درد ...
۹۳/۰۱/۲۸
Hossein

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی