بدان وآگاه باش
دوشنبه, ۸ مهر ۱۳۹۲، ۱۲:۲۵ ب.ظ
می دانی ...
هنگامه ی رفتن ...
آن همه بکارت روح و حرمت را که دریدی
دیگر هیچ جراحی نمی دوزد ...؟
آن شناسنامه ی درخشان رفتارت
که سیاه کردی ...
با المثنی هم پاک نخواهد شد ...؟
راستی
آن همه پل که ساختیم و پشت سرت خرابش کردی ...
یادت هست ؟
به امید ساختن راهی جدید و بهتر
نساخته رهایش کردی ...
حالا راه برگشت به قبل از همان سازه ی قدیمی را هم نداری
آره
حالا تو مانده ای و انتقام و تحقیر من
با سکه هایی که امیدوارم برایت خوشبختی بیاورند
و
من و
تاوان و هزینه های یک اشتباه در انتخاب تو
...
۹۲/۰۷/۰۸