کمک کن
دوشنبه, ۷ مرداد ۱۳۹۲، ۱۱:۲۷ ق.ظ
کمک کن بزار ، یه بارم شده
تو رو با تمام وجودم ، در آغوش بگیرم
بزار خاطراتت بباره ، دوباره
تا وجودم آتیش بگیره
کمک کن که عشقت هزار سالِ انگار
توی قلبم ، ریشه دوونده ، ریشه دوونده ...
بیآ
باشه ، قبولِ ...
فقط رو به رویِ ، من بشین و
به چشمام خیره تر شو ...
تا که این دل یه کم ، آروم بگیره
به یاد تو و عشق پاکِت
بمیره ، بمیره ، بمیره ...
کمک کن ، یه بار ، برای همیشه
دلم در غربت یادت جا نمونه
برای روزهای خوبی که داشتیم ...
به جز خاطراتش ...
درخت تنومندی ازعشق
یادگاری برای تموم نسل ها بمونه ...
بمونه ، بمونه ، بمونه ...
کمک کن که این دل دیگه طاقت نداره
که در هیزم دوریت بسوزه
یه حرفی بزن از رسیدن
تا که این قصّه بی پایان نَمونه
بگو باورم کردی و پا به پامی
بگو که تموم شد جدایی
بگو که دیگه تا آخر عمر
من و تو ...
ما و ماییم ...
۹۲/۰۵/۰۷