پرکن پیاله را که این آب آتشین دیری است ره به حال خرابم نمی برد این جامها که در پی هم می شود تهی دریای آتش است که ریزم به کام خویش گرداب می رباید و آبم نمی برد......
. . . دیگر شراب هم جز تا کنار بستر خوابم نمی برد پر کن پیاله را )فریدون مشیری)
ارسال نظر
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
بمیرید بمیرید در این عشق بمیرید
از این عشق چو مردید همه روح ژذیرید