گفت : این روزا کجایی ؟
- هیچ جا
- یعنی یه جایی هستم ها
- تو خودم ...
گفت : راستی آدرست همون قبلی ه ؟
- برای تو آره
- ولی ...
گفت : بهت سر می زنم ، اگه تونستم
- می تونی ، همه می تونن
- یکی با سر ، یکی با دست ، یکی با چشم
- بیشتر هم با زبون ...
گفت : این روزا کجایی ؟
گفت : راستی آدرست همون قبلی ه ؟
گفت : بهت سر می زنم ، اگه تونستم
می گن دعا در حق دیگران خیلی خوبه ، میگن زودتر برآورده می شه
این روزهایی که روزه میگیرید و حال و هواتون خوبه ...
این شب های احیایی که نزدیکه و بار و بندیل سالتون رو می بندید ...
خلاصه تو این شب و روزهای خاص براتون یه مشتری دارم که در حقش دعا کنید
خودش میگه دو تا آرزوی بزرگ داره که از این دو تا به هر کودومش برسه راضی ه
فراموشش نکنید اگه دلتون لرزید ...
یه سری چیزا هویت چیزای دیگه ای رو می سازن . خیلی پیچیده شد !؟ فک نکنم ...
بزار یه مثال بزنم . مثلاً باغبون ، اگه گل و گیاه رو ازش بگیری یا راننده اگه ماشین رو ازش بگیری دیگه هویتی نداره از خودش ... تو خیلی چیزای دیگه هم همینطوره ها مثل گلدون ...
حالا که چی ؟ ؛ الان میگم ...
فک کن یه همچین اتفاقی برا خودت بیفته ، یعنی باشی ، اصن خوبم باشی مثلاً ، ولی هویتت رو نداشته باشی ( حالا هر چی که برای خودت هویت تعریف کردی )
فک کن ...
باید برگردی به هویتت
نه !؟
+ اگه بر اثر یک اشتباه بزرگ مهم ترین فایل زندگیت delete بشه چیکار می کنی ؟
- باید برم بگردم توی Recycle bin پیداش کنم و برش گردونم سر جاش
+ نه ، مثلاً اگه از اونجا هم پاک شده باشه چی ؟
- میدونی بعد از حذف در این موارد اطلاعات در جایی پنهان میشن و تو به راحتی نمی تونی برشون گردونی ، ولی قابل بازگشته ، فقط باید وقت بیشتری بزارم و با استفاده از برنامه های جانبی اون فایل رو recovery کنم
+ حالا فک کن با اون برنامه ها هم نتونستی ؟
- باز هم راه هست ، اما تلاش بیشتری می خواد و زمان بیشتری ، یه سری امکانات سخت افزاری و نرم افزاری با هم این قابلیت رو میده بهت که بتونی فایلت رو به دست بیآری
+ ای بابا ! فک کن جوری پاک شده که دیگه هیچی ازش در دسترس نیست
- اون موقع باید از صفر شروع کنم و دوباره و به همون شکل فایلم رو از نو بسازم ، با تلاش و کار بیشتر و چند برابرتر
+ یعنی بی خیال نمیشی ؟
- خب اگه مهمترین باشه ، معلوم که نه . مثل این میمونه که تو تمام تلاشت رو برای بازیابی و سلامت یک عضو صدمه دیده ت نکنی
+ ...
+ قهری ؟
- نه !
+ پس چرا دیگه سر نمیزنی بهم ؟ حرف نمیزنی باهام !؟
- آخه تو دیگه نامحرمی ، یعنی شاید خیلی وقت بود که نامحرم شده بودی و من دیگه نمی تونم حرفامو بهت بزنم
+ ولی اگه آدم حرفهاش رو نزنه ، دق می کنه
- آره ، تو که می دونی ، منم بیکار نبودم و سعی کردم یه محرم تنها برا خودم دست و پا کنم و حرفامو بزنم
+ کاش من می تونستم هنوز محرم حرفهای نگفته ت باشم ، دلم نمی خواد فراموشم کنی
- راستش ، شاید تو این اتفاق تقصیر من هم کم نباشه ، که نیست ولی مهم اتفاقی هست که الان افتاده و دیگه نمی تونم مثل قبل باهات باشم ، برام دعا کن دوست کوچک و غریب و جدیدم بتونه همونی باشه که می خوام
باهات خداحافظی نمی کنم ، هر از گاهی بهت سر می زنم و شاید بتونیم یه حرفایی رو به هم بزنیم ، شاید ...
پیش آمده برایتان حتما ، اگر هم خودتان نه ، دیگرانی را شنیده اید یا دیده اید
خوب گوش کن ...
این بیل برای تو ، ولی حق نداری برای کندن زمین ازش استفاده کنی
این کفش ، دیگه حق نداری برای راه رفتن ازش استفاده کنی
حتی همین خونه ، ماشین برای تو، ولی نباید ازش استفاده کنی
اصن تو آزادی ، آزادی برای تو ولی ...
چند روز پیش داشتم کلاه قرمزی سال نود و سه که تو عید پخش می شد رو می دیدم تو یکی از این قسمت ها آقای مجری سعی داشت به جیگر بفهمونه عید چیه ، هر چی سعی کرد به زبون ساده و یا خیلی راحت واژه عید رو تعریف کنه که جیگر هم متوجه بشه نشد و همش باعث سو تفاهمات میشدن با هم ...