باران ...
چهارشنبه, ۲۵ بهمن ۱۳۹۱، ۱۱:۰۵ ق.ظ
باز دلش گرفته
بغضش را با نعره بیرون می دهد
فشارش افتاده و یخ کرده
دارد جان می دهد انگار
زخم زبان عابران را می شنود
که متهمش می کنند
به خراب بودن ؛ بد بودن ...
حالا دارد می بارد
یکریز و ریز ...
۹۱/۱۱/۲۵
باز دلش گرفته
بغضش را با نعره بیرون می دهد
فشارش افتاده و یخ کرده
دارد جان می دهد انگار
زخم زبان عابران را می شنود
که متهمش می کنند
به خراب بودن ؛ بد بودن ...
حالا دارد می بارد
یکریز و ریز ...
مهدی
هیچ وقت این جوری ندیده بودم . این هم باران و آسمان و ابر از یه زاویه دیگه است .
قشنگه . موفق باشی .
دارد جان می دهد انگار . خیلی خوب بود