پیوند
چهارشنبه, ۲ مرداد ۱۳۹۲، ۰۲:۰۶ ب.ظ
چقدر دلم خسته می شود
وقتی به جز سکوت و بغض
کلامی میانمان زنده نمی شود
من و تو کنار هم ، ولی
پر از دردهایی که خشکمان کرده است
هوای اینجا سنگین شده است ، ببین ...
دستهای یخ کرده ای که تب کرده در آتشت
بیا نزدیکتر ، نترس ، من و تو محرمیم
دلم پیوند خونی دارد با دلت
بیا که سینه ام پر از دردهای توست
بغل کن مرا که شاید آرام بگیرد دیدهام ...
۹۲/۰۵/۰۲
آرام گرفتن دیده !
خیلی قشنگ بود مرسی .