من برای تو ...
دوشنبه, ۶ خرداد ۱۳۹۲، ۱۲:۵۱ ب.ظ
من برای تو می خونم
اگه حتی داشتنت محالِ
اگه بودن با تو ، واسه من
جزو آرزوها و خیالِ
من بدونِ تو چی هستم
یه پرنده بدون بال
یه ماهی که جدا از
دریاهاست و بدون آب
من بدون تو میمیرم
تو یه قلبی واسه ی جان
تو هوایی ، تو بهاری
تو همه ی زیباییِ خدایی
من کنار تو میمونم
تا که سختی هات رو بگیرم
تا که روزهای غم تو
سنگ صبورتشم ، بمیرم
من برای تو می خونم
تا که عشقت شعله ور شه
تا بسوزونه وجودم
زندگیم از نو بنا شه
من بدون تو چی هستم
یه هوای خسته ، یک کویر تنها
یه مترسک که عبور پرنده ها
ازش شده آزاد
من بدون تو میمیرم
تو خودِ جان کلامی
تو همه ، فلسفه ی عشق
تو زمین و آسمونی
من کنار تو میمونم
تا که دردهات رو بگیرم
تا که خستگی های زندگیت رو
از روی دوشت ، زمین بزارم
من برای تو ...
۹۲/۰۳/۰۶
بعد فلسفه ی عشق
"من کنار تو میمونم
تا که دردهات رو بگیرم "
فوق العاده ست .