باور من
چهارشنبه, ۱ خرداد ۱۳۹۲، ۰۳:۰۸ ب.ظ
تو بیا باور من شو
که ستاره ها شکستن
بهار رو دزدیدند از تو قاب و
جاش گلهای کاغذی نشوندن
تو بمون و بخوان برایم
توی جهنّم صداها
توی هیاهوی بی وقفه ی نِی ، سر دارها
تو کجای لحظه هایی ... ؟
که من به ثانیه ، غرق تو میشم
هوای دلم گرفته
میل باریدن نداری ... ؟
زیر بارش نگاهت
من از نو تازه میشم
پر میشم از عطر هوات و
مستِ میِ ناب تو میشم
تو بیا کنار من باش
تا که جون بگیرِ ریشه
تا از هجوم باد وحشی
در امان باشه یه لحظه
تو بیا باور من باش
...
۹۲/۰۳/۰۱
پنج بند آخر رو تاکیدی برای اول شخص خوندم . ببخشید چون احساسم میگفت در مالکیت خودم بودنش قشنگه برای همین این طور خوندم :
تو بیا کنار من باش
تا که جون بگیرِ ریشه م
تا از هجوم باد وحشی
در امان باشه یه لحظه م
تو بیا باور من باش