کجایی
سه شنبه, ۶ فروردين ۱۳۹۲، ۱۱:۲۹ ق.ظ
کجایی گلم که دل خسته ام
کجایی که یک بغض در گلو مانده ام
من از تنها بودن تمی ترسم ولی
دل من بی تو میمیره ، ببین
من با یاد تو غرق آرامشم
من با عشق تو نفس میکشم
در این جاده های بی انتها
بدون تو درد میکشم
کجایی که مست چشماتم گلم
کجایی که هر لحظه در خاطرم
یاد تو را مرور میکنم
برای دیوانه بازی های دلم
هی بهانه جور میکنم
شده اشک ها سرازیر و من
شبها روی ماه نقش تو را میکشم
به امید دیدن خنده هات
توی دفتر شعرم قلم می زنم
کجایی گلم که دل خسته ام
کجایی که یک بغض در گلو مانده ام
...
۹۲/۰۱/۰۶
قشنگ بود به لحاظ فرم و تلخ از نظر محتوا .
پیروز باشی