گاه گدار

... نوشته های گاه و بی گاه یک دیوانه

گاه گدار

... نوشته های گاه و بی گاه یک دیوانه

گاه گدار

آشفته تر از آنم که می بینی ...

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
  • ۰۱ بهمن ۹۳ ، ۰۹:۲۰
    دو

به این اصحاب کهف دقت کردین ؟

یا اینایی که به هر دلیلی یه مدت طولانی تو کما بودن

یا کسی که دیوانه بوده و حالا خوب شده

پا میشی و می بینی که چقدر شرایط و اطرافت عوض شده ، چقدر چیزهای مهم رو از دست دادی و چقدرهای فراوان دیگر ...

راستی تا حالا این حس رو داشتی؟

تجربه ی وحشتناکیه ...

نه !؟

اونا چیکار کردن ...؟

تو چیکار می کنی ... ؟

همین !

Hossein
۲۰ مرداد ۹۳ ، ۱۵:۵۸ ۰ نظر

خلاقیت خیلی خوبه ، عوامل خلاقیت هم متفاوته و جالب

به نظرم یکی از عوامل خلاقیت ، محدودیت ...

وقتی یه سری خط قرمزهای اجباری داشته باشی ( گاهی هم الکی ) ، ذهنت به کار می افته

مثلاً در نظر بگیر می خوای یه چیزی رو به کسی بگی ، وقتی به دلیل همین خط قرمزها راحت نتونی حرفت رو بزنی مسیرش رو عوض می کنی ، کلمات رو جور دیگه ای میگی ، یا از یه نقاشی یا تصویر استفاده می کنی یا یه شیوه ی نو ابداع میکنی

خلاصه کلی چیز به ذهنت میآد که حرفتو بزنی ...

اما امان از اون موقع که احساس کنی مخاطبت ، حرفت رو نفهمیده (سخته ها !! ولی نباید ناامید شد)

چمیدونم

خلاصه خلاقیت چیز خوبیه !

پ.ن : گاهی فک میکنم این نقاشی و عکس هایی که هیچی ازش سر در نمیآریم ، پر ازحرف هست ، فقط باید دقت کنیم صاحب اثرش تو زمونه ی خودش با محدودیت های خودش چی میخواسته بگه ...

Hossein
۱۲ مرداد ۹۳ ، ۲۰:۲۰ ۰ نظر

گفت : این روزا کجایی ؟

  • هیچ جا
  • یعنی یه جایی هستم ها
  •  
  •  
  •  
  •  
  •  
  • تو خودم ...

گفت : راستی آدرست همون قبلی ه ؟

  • برای تو آره
  • ولی ...

گفت : بهت سر می زنم ، اگه تونستم

  • می تونی ، همه می تونن
  • یکی با سر ، یکی با دست ، یکی با چشم
  • بیشتر هم با زبون ...
Hossein
۰۴ مرداد ۹۳ ، ۱۴:۰۴ ۰ نظر

می گن دعا در حق دیگران خیلی خوبه ، میگن زودتر برآورده می شه

این روزهایی که روزه میگیرید و حال و هواتون خوبه ...

این شب های احیایی که نزدیکه و بار و بندیل سالتون رو می بندید ...

خلاصه تو این شب و روزهای خاص براتون یه مشتری دارم که در حقش دعا کنید

خودش میگه دو تا آرزوی بزرگ داره که از این دو تا به هر کودومش برسه راضی ه

فراموشش نکنید اگه دلتون لرزید ...

Hossein
۲۴ تیر ۹۳ ، ۱۴:۰۶ ۱ نظر

یه سری چیزا هویت چیزای دیگه ای رو می سازن . خیلی پیچیده شد !؟ فک نکنم ...

بزار یه مثال بزنم . مثلاً باغبون ، اگه گل و گیاه رو ازش بگیری یا راننده اگه ماشین رو ازش بگیری دیگه هویتی نداره از خودش ... تو خیلی چیزای دیگه هم همینطوره ها مثل گلدون ...

حالا که چی ؟ ؛ الان میگم ...

فک کن یه همچین اتفاقی برا خودت بیفته ، یعنی  باشی ، اصن خوبم باشی مثلاً ، ولی هویتت رو نداشته باشی ( حالا هر چی که برای خودت هویت تعریف کردی )

فک کن ...

باید برگردی به هویتت

نه !؟

Hossein
۱۷ تیر ۹۳ ، ۱۴:۳۳ ۰ نظر

Hossein
۰۸ تیر ۹۳ ، ۱۶:۱۱ ۱ نظر

+ اگه بر اثر یک اشتباه بزرگ مهم ترین فایل زندگیت delete  بشه چیکار می کنی ؟

- باید برم بگردم توی Recycle bin  پیداش کنم و برش گردونم سر جاش

+ نه ، مثلاً اگه از اونجا هم پاک شده باشه چی ؟

- میدونی بعد از حذف در این موارد اطلاعات در جایی پنهان میشن و تو به راحتی نمی تونی برشون گردونی ، ولی قابل بازگشته ، فقط باید وقت بیشتری بزارم و با استفاده از برنامه های جانبی اون فایل رو recovery کنم

+ حالا فک کن با اون برنامه ها هم نتونستی ؟

- باز هم راه هست ، اما تلاش بیشتری می خواد و زمان بیشتری ، یه سری امکانات سخت افزاری و نرم افزاری با هم این قابلیت رو میده بهت که بتونی فایلت رو به دست بیآری

+ ای بابا ! فک کن جوری پاک شده که دیگه هیچی ازش در دسترس نیست

- اون موقع باید از صفر شروع کنم و دوباره و به همون شکل فایلم رو از نو بسازم ، با تلاش و کار بیشتر و چند برابرتر

+ یعنی بی خیال نمیشی ؟

- خب اگه مهمترین باشه ، معلوم که نه . مثل این میمونه که تو تمام تلاشت رو برای بازیابی و سلامت یک عضو صدمه دیده ت نکنی

+ ...

Hossein
۰۴ تیر ۹۳ ، ۱۵:۲۰ ۰ نظر

+ قهری ؟

- نه !

+ پس چرا دیگه سر نمیزنی بهم ؟ حرف نمیزنی باهام !؟

 - آخه تو دیگه نامحرمی ، یعنی شاید خیلی وقت بود که نامحرم شده بودی و من دیگه نمی تونم حرفامو بهت بزنم

+ ولی اگه آدم حرفهاش رو نزنه ، دق می کنه

- آره ، تو که می دونی ، منم بیکار نبودم و سعی کردم یه محرم تنها برا خودم دست و پا کنم و حرفامو بزنم

+ کاش من می تونستم هنوز محرم حرفهای نگفته ت باشم ، دلم نمی خواد فراموشم کنی

- راستش ، شاید تو این اتفاق تقصیر من هم کم نباشه ، که نیست ولی مهم اتفاقی هست که الان افتاده و دیگه نمی تونم مثل قبل باهات باشم ، برام دعا کن دوست کوچک و غریب و جدیدم بتونه همونی باشه که می خوام

باهات خداحافظی نمی کنم ، هر از گاهی بهت سر می زنم و شاید بتونیم یه حرفایی رو به هم بزنیم ، شاید ...

Hossein
۲۵ خرداد ۹۳ ، ۰۸:۴۶ ۱ نظر